ایلیا گریگوریویچ اِرِنْبورْگْ داستانپرداز، منتقد و نمایشنامهنویس برجسته روسی در تاریخ 27 ژانویه سال 1891 میلادی در کیف اوکراین به دنیا آمد و از سن بیست سالگی به سرودن شعر پرداخت. او از دوران دانشجویی به فعالیتهای انقلابی روی آورد و پس از چندی، راهی فرانسه شد تا اینکه همزمان با پیروزی انقلاب شوروی در سال ۱۹۱۷ میلادی به کشورش بازگشت. ارنبورگ سالهای طولانی با سمت خبرنگاری، در اروپای غربی و فرانسه به سر برد و در طی دوران جنگ داخلی اسپانیا، راهی این کشور گردید. از اینرو، به علت فعالیتهای هنری خویش و بهویژه خبرنگاری، به دریافت عالیترین نشانهای ادبی و اجتماعی کشور شوروی نائل گردید.
در مورد ارزیابی آثار ارنبورگ باید گفت که کیفیت و حاصل کار رمانها و داستانهای کوتاه او، ناموزوناند. ایدههای محوری آنها معمولاً جالب توجه، و طنز او نیز گزنده است. با اینهمه، شخصیتهای داستانهای او بد پرورده شدهاند، به زبان خودشان سخن نمیگویند و بیروح میمانند. بدینسان میتوان گفت که ارنبورگ، روزنامهنگار و خاطرهنویسی برجسته، شاعری میانمایه و رماننویس و داستان کوتاه نویسی خوب و گاه عالی بود. ارنبورگ تنها نویسنده شوروی زمان خویش بود که درباره زندگی و فرهنگ غرب، آگاهی وسیعی داشت و با ادراک عمیق و لحن انتقادآمیز درباره آن بحث میکرد. مقالههای بیشمار وی پیوسته مورد پسند عامه مردم قرار داشت و در مقاومت مردم شوروی در برابر ارتش آلمان در جریان جنگ جهانی دوم از نفوذ فراوانی برخوردار بود.
ارنبورگ در وصف و صراحت بیان، استادی و نیرومندی خاصی دارد. مجموع آثارش که حاکی از احساس پرشور برادری و همبستگی افراد بشر با یکدیگر و نمودار ادبیات زمان جنگ است، در خارج از روسیه نیز محبوبیت عام یافته و به زبانهای بسیاری ترجمه شده است. از ارنبورگ آثار متعددی بهجای مانده است که «راههای اروپا»، «اندیشههایی درباره آینده»، «حکایات جنگی»، «صلح»، «توفان» و «رویدادهای زمین» از آن جملهاند. همچنین «ماجراهای شگفتانگیز ژولیو ژورنیتو» را که هجو غرب است را بهترین کار او میدانند. ایلیا ارنبورگ سرانجام در 31 اوت 1967 م در سن هفتاد و شش سالگی درگذشت.